Web Analytics Made Easy - Statcounter

به گزارش خبرنگار مهر، همزمان با میلاد باسعادت امام حسن مجتبی (ع)، بزرگترین اجتماع قرآنی در استادیوم آزادی با عنوان «محفل قرآنی امام حسنی‌ها» و با حضور پرشور امت همیشه در صحنه برگزار شد.

محمدمهدی رحمتی مدیرمسؤول گروه رسانه‌ای مهر، در یادداشتی نوشت:

برای اغلب ما که جامعه‌ای با مفاهیم مدرن و فرهنگی با ارزش‌های غالب غربی تنها راه ملت سازی به شمار می‌آید، رویدادهایی مانند محفل امام حسنی‌ها چگونه قابل تحلیل است؟

به وقت تحلیل؛ کارشناسانه یا کارشناس‌انگارانه

برگزاری محفل امام حسنی‌ها در ورزشگاه یکصد هزار نفری آزادی، عصر روز هفتم فروردین و پانزدهمِ ماه مبارک رمضان یعنی در فصل تعطیلی‌ها و وقت استراحت‌های کسانی که مخاطبان اصلی این برنامه هستند؛ از آن دست کارهاست که احتمالِ به نتیجه نرسیدن آن کم نیست.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!

طبیعی است که انتظار اجتماعی می‌بایست متناسب با برآوردهای کارشناسی باشد. از یک منظر گفته می‌شود که جامعه مذهبی کشور به ویژه شهر تهران تمایلی به بروز اجتماعی گسترده ندارد؛ چرا که برای مثال این گروه، حضور کم‌رنگی در فضاهای اجتماعیِ مشترک نظیر بوستان‌ها، تالارهای نمایش و مراکز خرید دارند.

تمایل نداشتن به شادی‌های جمعی دلیل دیگریست که در پرهیز از برگزاری چنین برنامه‌هایی ذکر می‌شود و در تحلیل‌های بسته‌انگارانه‌تر اولویت عزاداری بر شادی در اندیشه و رفتارِ جامعه مذهبی کشور، استدلال کافی برای خودداری از طراحی و اجرای رویدادهایی است که خارج از این چارچوب قرار می‌گیرد.

ترس از تخطئه شدن توسط سایر گروه‌های اجتماعی و یا نقدهای سیاسی و جامعه شناختی عامل دیگری است که موجب محافظه‌کاری و صرفنظر کردن از برنامه‌های جمعی شادی محور در جامعه مذهبی می‌شود. تا اینجا به نظر می‌رسد دلایل کافی برای به فراموشی سپردن چنین برنامه‌هایی وجود دارد.

کمی دور تر از باور ما هم، شاید خبری است!

اما این عمل اجتماعی سویه دیگری دارد که معمولاً از نگاه تحلیلگران مغفول می‌ماند. عدم تطبیقِ رویه‌های فرهنگی جامعه ما با روندهای جهانی که در سال‌های اخیر فاصله بیشتری نیز پیدا کرده‌است، به گونه‌ای که از یک سو غرب برای حفظ پیشرانی و پیش برندگی خود در عرصه فرهنگ، هر روز ارزش‌های تازه‌ای را ارائه می‌کند و انتظار دارد که این ارزش‌ها به سرعت در سطح جهان فراگیر شده و به عنوان فرهنگ بومی پذیرفته شود و در طرف دیگر اغلب تصور می‌کنیم که جامعه ما نیز بر همین مبنا هنجار پذیر شده است. بگذارید مثالی بزنم، هواپیمای تیم ملی آلمان در جام جهانی ۲۰۲۲ قطر که با طرح‌های بصری حمایت از همجنسگرایی طراحی و آذین شده بود و کشور قطر از فرود آن در فرودگاه دوحه جلوگیری کرد؛ تا پایان این مسابقات از موضوعات چالش برانگیز باقی ماند. هرچند ممکن است در میان برخی از بازیکنان تیم فوتبال آلمان گرایش‌هایی از این دست وجود داشته باشد اما این تصور که همه بازیکنان وفادار و پیرو رفتارهای همجنس‌گرایانه باشند، بعید به نظر می‌رسد؛ پس چرا همه تیم در خدمت ترویج این ایده قرار می‌گیرند؟ می‌توان گفت تیم ملی آلمان باور پیشروانه فرهنگی از منظر جامعه و دولت آلمان را پیگیری می‌کند؛ اگرچه همه افراد با این ایده همراه نباشند.

البته مقصود من از طرح این موضوع اثبات لزوم همراهی همه گروه‌های اجتماعی با کلان ایده پذیرفته شده توسط جامعه یا حاکمیت نیست. هرچند ابعاد مختلف این ماجرا نیاز به بررسی‌های دقیق‌تری دارد و ما متأسفانه در این مورد نتوانسته‌ایم اقناع لازم را به وجود آوریم و تا این مقدمه فراهم نشود، همراهی اجتماعی به دست نخواهد آمد. گاه نیز افراط در بهره‌گیری از ظرفیت‌های اجتماعی و دولتی‌سازی‌های غیر ضرور، بر پیچیدگی مسئله افزوده است.

در کنار موارد گفته شده تعدد مراجع تصمیم گیریِ فرهنگی در کشور باعث شده است تا اتخاذ تصمیم برای مدیران به قدری سخت و پرهزینه شود که در بسیاری از موارد آن را به گذر زمان واگذار کنند. این بی‌عملی در مدت کوتاهی تبدیل به یک هنجار مدیریتی می‌شود که هر کس بخواهد از آن عبور کند به دلیل بدنام شدن دیگران با مقابله جمعی مواجه می‌شود.

استدلال‌هایی برای نشدن و نگرانی‌هایی از بی پاسخ بودن

با توضیحاتی که داده شد، بهتر می‌توان محیط اجتماعی را تحلیل کرد. به نظر می‌رسد سرکوب ناخواسته خلاقیت و کنش اجتماعی به ویژه در لایه‌های مذهبی جامعه موجب شده است تا همه برنامه‌ها بر اساس شاخص‌هایی که در ابتدای یادداشت به آنها اشاره شد ارزیابی و اغلب از دستور کار خارج شوند. همچنین نگرانی از تفاوت روندهای بین‌المللی و تعارض آنها با اولویت‌های ملی، بی‌عملی محافظه کارانه را به دنبال داشته است.

همزمان با برگزاری محفل امام حسنی‌ها که یک رویداد بزرگ اجتماعی به شمار می‌آید حمایت‌ها و نقدهای مختلفی شکل گرفت. اگر از جنبه‌های حمایتی بگذریم مهم‌ترین نقدها بر اساس همان چهارچوبی که تاکنون گفته شد به شرح زیر است:

این جماعت بازنمایی کننده همه جامعه ایرانی نیست. در صورت صدور مجوز برای گروه‌های دیگر مثلاً برگزاری یک کنسرت حتماً جمعیت بیشتری حضور خواهند یافت. چگونه در ورزشگاهی که حضور زنان به طور معمول برای دیدن مسابقات فوتبال با سختی مواجه است خانواده‌ها در این مراسم به آسانی حضور پیدا می‌کنند؟ ورزشگاهی که برای برگزاری شهرآورد ظرفیت کامل ندارد چگونه پذیرای این جمعیت در محفل امام حسنی‌ها است.

برای پاسخ به پرسش‌های مطرح شده لازم است چهارچوب نظری روشنی داشته باشیم. این چارچوب بایستی توانایی تشریح جایگاه اجتماعی مهمانان محفل امام حسنی‌ها را داشته باشد به علاوه بتواند نحوه کنشگری یا فعالیت گروه مرجع اجتماعی برگزار کننده این رویداد را توضیح دهد.

کدام خواستگاه نظری؟ در غرب چراغی هست؟

نظریه‌ای می‌تواند در این زمینه به ما کمک کند که تحلیل دقیق‌تری از چنین اجتماعاتی و جایگاه آنها در جغرافیایی کلان اجتماعی ارائه نماید. اگر این نظریه از درون نظام اندیشه غربی باشد که امروزه چالش هویتی جدی با هر منطق ملی دیگری دارد؛ برای منتقدین نیز حتماً پذیرش بیشتری خواهد داشت. بر همین اساس مروری بر تعریف مفاهیم ملت و اجتماع از نگاه غربی ما را با متفکری آشنا می‌کند که نظریه پیشرو و تقریباً کاملی در این عرصه دارد.

بندیکت اندرسون (۲۰۱۵-۱۹۳۶) که کتاب مشهور او «جماعت تصوری» با ترجمه محمد محمدی و توسط نشر «رخ داد نو» سال ۱۳۹۳ در ایران نیز به چاپ رسیده است ملت را یک جمع یا برساختِ اجتماعی در نظر می‌گیرد که تنها در ذهن افرادی وجود دارد که خود را بخشی از آن گروه می‌دانند. او که به عنوان فرزند یک مستعمره نشین انگلیسی در چین به دنیا آمده است فرصت درک تفاوت‌های شرقیِ جماعت‌ها با انواع غربی آن را داشته است؛ شاید به همین دلیل است که ایده جماعت‌های تصوری اندرسون از مفهوم ملت به معنی غربی آن عبور می‌کند. اندرسون معتقد است تنها یک جماعت و گروه فکری غالب بر اساس ارزش‌های غربی وجود ندارد و این جماعت‌ها لزوماً دائمی و همیشگی نیست.

اندرسون معتقد است که ملت‌ها و ناسیونالیسم محصول مدرنیته هستند و به‌عنوان ابزاری برای اهداف سیاسی و اقتصادی ایجاد شده‌اند. همچنین او باور دارد که نه نظریهٔ مارکسیستی و نه نظریهٔ لیبرال به درستی ملی‌گرایی را توضیح نمی‌دهند.

جماعت تصوری را می‌توان به‌عنوان شکلی از ساخت‌گرایی اجتماعی همتراز با مفهوم ادوارد سعید (۲۰۰۳-۱۹۳۵) یعنی «جغرافیاهای تصوری» دانست. جغرافیاهای تصوری مفهومی است که از کار او در نقد شرق‌شناسی سرچشمه گرفته‌است. جغرافیای تصوری به ذهنیتی اشاره دارد که از طریق تصاویر، متون یا گفتمان‌های غالب ایجاد شده‌است. برای سعید، «تصور» مترادف با «ادراک‌شده‌» است، یعنی تصور به منزله باور به شمار می‌آید. بر اساس نظر سعید جغرافیاهای تصوری به عنوان ابزار قدرت، وسیله‌ای برای کنترل و تابع کردن مناطق به تصویر کشیده شده هستند؛ چرا که جغرافیای تصور شده خواسته یا ناخواسته باید بر اساس همان تصویر عمل نمایند. استفاده از واژه جغرافیا به جای جماعت یا جامعه نیز به دلیل نحوه تفکیک سعید از شرق و غرب جغرافیایی در نظریه او است.

جماعت و جغرافیای تصوری ما

جامعه ما هم در دوران معاصر، نخست از این حیث که همواره سوژه شرق شناسی بوده و دوم از این منظر که جماعت‌های تصوری تعریف شده و روشنی نداشته‌است؛ گرفتار ادراک‌های نادرست و بعضاً تلاش برای نفی یکدیگر شده‌است. همانگونه که اغلب نظرسنجی‌ها نشان می‌دهد ادراک ما از بی‌حجابی و عدم تقید به مبانی دینی بسیار بیشتر از آن چیزی است که در جامعه وجود دارد یعنی در جماعت تصوری ما بی‌حجابی و عدم پایبندی به مبانی دینی رواج بیشتری دارد و غالب موافقان و منتقدان بر اساس همین تصور کنش و واکنش دارند.

در پاسخ به نقد اول باید گفت حتماً محفل امام حسنی‌ها بازنمایی کننده تمام جامعه ایرانی نیست؛ اما جماعت تصوری منتقدان نیز که منطبق بر ارزش‌های غربی است، جامعه کاملی نیست؛ بلکه برعکس، فرهنگ رویداد امام حسنی‌ها، بخش جدایی ناپذیر از هویت اکثر ایرانیان است که در تمام سطوح زندگی آنها جاریست و ایران پس از اسلام هم بر همین مبنا شکل گرفته است. حتی زبان فارسی که یک عنصر تأثیرگذار هویتی است؛ عاملیت اصلی شکل‌گیری دولت-ملت ایران پس از اسلام نبوده است.

در پاسخ به نقد دوم معتقدم اگر جماعت و جغرافیای تصوری ما اصلاح شود بر واقعیت منطبق باشد نگرانی از بابت برگزاری دیگر مراسم‌ها نظیر کنسرت‌ها در رقابت با محفل امام حسنی‌ها وجود ندارد چرا که نسبت عناصر هویتی موجود در نامه‌ای مانند محفل امام حسنی‌ها قابل قیاس با جذابیت‌های کنسرت یا هر مراسم دیگری نیست و اصلاً اطلاق مفهوم رقابت به این دو گونه رویداد اشتباه است.

در تأملی بر نقد سوم، اگر صادقانه نگاه کنیم، جماعت تصوری ما با هر گرایشی یک واقعیت آشکار را شامل می‌شود و آن تفاوت هنجارهای مورد پذیرش میهمانان برنامه محفل امام حسنی‌ها با تماشاچیان مسابقات فوتبال است. جدای از اینکه اصالت دغدغه‌های منتقدان حضور بانوان در ورزشگاه‌ها را بپذیریم یا خیر، اینکه مسئله اصالت محیط نیست که چالش برانگیز است بلکه غلبه هنجار است، واضح می‌نماید. اتفاقاً ممکن است افرادی باشند که در هر دو برنامه، آن هم با هنجارهای متفاوت شرکت کنند. بر همین اساس معتقدم هنجارهای تماشای مسابقات نیز در صورتی که لازم باشد قابل اصلاحند.

برای پاسخ به نقد سوم باید گفت جماعت تصوری محفل امام حسنی‌ها برگزاری این رویداد را به منزله یک کار اداری یا وظیفه شغلی نمی‌داند و برای برگزاری این مراسم که آن را به مثابه یک مناسک دینی برای خود به شمار می‌آورد؛ حاضر است فراتر از کارهای معمول و قالب‌های مرسوم هزینه و تلاش کند. کمک‌ها و پشتیبانی‌های مردمی از چنین برنامه‌هایی نیز حتماً بیشتر از مواردی است که از نگاه جامعه در حوزه مسؤولیت دولتی قرار می‌گیرد. نباید از این نکته گذشت که یک بار برگزاری چنین رویدادی از استقرار فرایند دائمی آن ساده‌تر است و فرهنگ کار در جامعه ما نیز پروژه محور است.

چند جمله در خاتمه

برگزاری محفل امام حسنی‌ها نشان داد جماعت تصوری ما از جامعه مذهبی شهر تهران و به مثابه آن کل کشور فاصله دارد. این جماعت نه تنها از بروز اجتماعی گریزان نیست بلکه به دنبال فرصت است تا حضور اجتماعی خود را متناسب با ظرفیت‌هایی که دارد نشان دهد. خوب است اگر طراحی و اجرای مناسک شادی جمعی مومنانه نیز مد نظر برنامه ریزان فرهنگی باشد. به نظر می‌رسد لازم است در شناخت نیازمندی‌های این گروه بازنگری داشته باشیم و ضرورت دارد تا از برخی تابوها عبور کنیم و نگاه خود را به برساخت‌های از قبل شکل گرفته محدود نسازیم.

آنچه در تعطیلات نوروزی و روزهای میانه ماه مبارک رمضان شکل گرفت بیانگر آن است که رقابت اجتماعی میان جامعه مذهبی و غیر مذهبی چندان بر اساس واقعیت‌های اجتماعی نیست. باورهای عمیق مذهبی اگرچه ممکن است در مواجهه با ارزش‌های غربی با چالش مواجه شوند اما آنقدر ریشه‌دار هستند که در صورت تکیه به آن امکان به روز رسانی خود را داشته باشد. بیرون آمدن از موضع منفعلانه و مرعوب و باور به عناصر هویتی جامعه ایرانی ما را در دستیابی به جامعه تصوری درست کمک خواهد کرد. این همان حقیقتی است که ما از خودمان دریغ کرده‌ایم.

کد خبر 6064372

منبع: مهر

کلیدواژه: محفل قرآنی امام حسنی ها محمد مهدی رحمتی زندگی با آیه ها رمضان 1445 قرآن قرآن کریم ورزشگاه آزادی سواد رسانه ای علوم اجتماعی تهران دولت آلمان شهر تهران ادوارد سعید گروه رسانه ای مهر جام جهانی 2022 قطر ماه مبارك رمضان چین قطر رمضان 1445 ماه مبارك رمضان قرآن کریم قرآن زندگی با آیه ها سی و یکمین نمایشگاه بین المللی قرآن کریم محفل قرآنی امام حسنی ها مسطورا سازمان تبلیغات اسلامی قران فعالیت های قرآنی مجموعه ورزشی آزادی ورزشگاه آزادی حجت الاسلام محمد قمی محفل امام حسنی ها نظر می رسد جامعه مذهبی برنامه ها جامعه ما جماعت ها جامعه ای بر همین بر اساس ارزش ها

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت www.mehrnews.com دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «مهر» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۴۰۰۲۶۶۹۵ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

اجرای موسی عصمتی میلیونی شد+فیلم

غزلی از موسی عصمتی با اقبال عمومی همراه شده، این سروده که درباره کارگران معدن است، در یک‌ماه اخیر بیش از دو میلیون بازدید داشته است. - اخبار فرهنگی -

به گزارش خبرنگار فرهنگی خبرگزاری تسنیم، شعر میراث ایرانیان است، همواره و همیشه با ما بوده و هست, از گهواره تا گور، در سفر و در حضر این شعر است که لحظه‌های زندگی ما را معنایی دیگر می‌بخشد و آنقدر این همراهی همیشگی و نزدیک است که گاه حضور آن را س نمی‌کنیم. 

با وجود این، شعر سهم ناچیزی از رسانه ملی را به خود اختصاص داده است. به جز معدود برنامه‌هایی که حاضران در آن خود اهل شعر و فرهنگ بوده‌اند، عموماً نگاه به شعر نگاهی تفننی بوده است؛ به‌طوری که می‌توان از آن به‌عنوان زینت‌المجالس یاد کرد. 

در چندماه گذشته پخش برنامه تلویزیونی "سرزمین شعر" که در آن شعر امروز و شاعران جوان در یک رقابتی ادبی، آثار خود را ارائه می‌کردند، توانست تا حدی این جای خالی را در قاب سیما پر کند. اجرای برخی از شاعران در این برنامه مقبولیت عام یافت و بارها در شبکه‌های اجتماعی بازنشر شد. از جمله این اجراها می‌توان به شعرخوانی موسی عصمتی، شاعر روشندل اهل سرخس، اشاره کرد با غزلی درباره پدرش: 

پدرم را خدا بیامرزد، مرد سنگ و زغال و آهن بود
سال‌های دراز عمرش را،کارکرد بود، اهل معدن بود...

اجرای این غزل عصمتی حاضران را تحت تاثیر قرار داد و در یک‌ماه گذشته بیش از دو میلیون بازدید در شبکه‌های مختلف اجتماعی به همراه داشت. خبرگزاری تسنیم با او درباره این غزل و دلیل استقبال مخاطبان به گفت‌وگو پرداخت که در ادامه می‌خوانید: 

آقای عصمتی غزل شما درباره زندگی و تجربه پدر بزرگوارتان، چند روزی است که در شبکه‌های اجتماعی مورد اقبال قرار گرفته است. این سروده در چه فضایی خلق شده است؟

روستایی که من در آن زندگی می‌کردم، یک روستای کارگری است که بیشتر ساکنان آن در معدن کار می‌کردند. روستای «معدن» حوالی سرخس قرار دارد. کوه‌های اطراف این روستا سرشار از زغال سنگ است و 99 درصد مردم آنجا، امرار معاششان را از طریق معدن انجام می‌دهند، کارگرند، زندگی کارگری دارند و حتی خانه‌های آنها مربوط به شرکتی است که معدن را اداره می‌کند. من فرزند یک کارگر هستم و زندگی کارگری را تجربه کرده‌ام.

کار کردن در معدن بسیار سخت است؛ چون نیروها با امکانات ابتدایی در داخل معدن تونل می‌زنند و افقی پیش می‌روند. گاه معدن ریزش می‌کند و برخی از نیروها زیر خاک و سنگ معدن می‌مانند و گاه تا بیمارستان برسند، جان خود را از دست می‌دهند.

«ما دو تن شاخه‌های یک بیدیم»

پدرم در بخش‌های مختلف معدن کار می‌کرد. مدتی داخل معدن کار می‌کرد و مدتی به قول خودش بیرون‌کار بود و خارج از معدن، در کنار کوره‌هایی با درجه حرارت بالا که زغال سنگ را به کُک تبدیل می‌کند، کار می‌کرد. من از نزدیک شاهد دغدغه‌ها و زحماتی بودم که او می‌کشید. بعد از اینکه پدرم درگذشت، تمام این سختی‌هایی را که او در این مدت کشید، پیش چشم من قرار گرفت. مثلاً گاه پیش می‌آمد که مهندس معدن به نفع شرکت، 10-12 روزی را که پدرم جلوی کوره داغ کار کرده بود، در نظر نمی‌گرفت و اضافه‌کاری او را خط می‌زد. شرکت‌ها هم عموماً خصوصی هستند و پاسخگوی درخواست‌های کارگران نیستند. کارگران معمولاً هشت یا 10 ماه حقوق عقب‌افتاده دارند، حقوقشان پرداخت نمی‌شود و عموماً با اعتراض و ... موفق به دریافت حق و حقوق خود می‌شوند.

 

.

از  این موارد برای اهالی روستا زیاد رخ می‌داد. همه این مشکلات و سختی‌ها پس از فوت پدر در من انباشته شده بود. من با این شعر خواستم روزگار سختی را که بر کارگران روستا گذشت، بیان کنم. این غزل را در برنامه سرزمین شعر خواندم و بازتاب خوبی داشت؛ چون درد دل جامعه و کارگران بود.

در این مدت چقدر بازدید داشته است؟

در اینستاگرام فقط یک میلیون و 300 هزار بازدید داشته است. در دیگر شبکه‌های اجتماعی نیز بازنشر شده، در مجموع بیش از دو میلیون تا امروز بازدید داشته است.

سال‌هاست در فضای شعر حضور دارید و فعالیت می‌کنید، به نظر شما چرا شعر اجتماعی با وجود داشتن مشکلات متعدد در جامعه، ضعیف عمل کرده است؟ فضای عمده شعر امروز فارغ از مسائل اجتماعی است و اگر هم بخواهد به این حوزه ورود کند، بیشتر از منظر سیاسی و جناحی به قضیه می‌پردازد. چرا با وجود گسترش اطلاع‌رسانی‌ها، شاعر امروز درد و دغدغه جامعه خود را ندارد؟

این بخش از سوی دوستان شاعر مورد غفلت قرار گرفته است. شعر شاعران جوان عمدتاً فضای عاشقانه دارد و اگر پا را فراتر بگذارند، وارد فضای سیاسی می‌شوند که کارهای گروه دوم، کمی دیده شده است. اما متأسفانه سطرهای نانوشته بسیاری از اتفاقات تلخی که در دل جامعه رخ می‌دهد و آنچه در زیر پوست جامعه می‌گذرد، در شعر امروز دیده می‌شود. حرف‌های ناگفته بسیاری در شعر امروز دیده می‌شود که اگر غیر از این بود، ارتباط مردم با شعر امروز بیشتر می‌شد. شاید یکی از دلایل بازخورد خوب این غزل در جامعه طی روزهای گذشته، همین موضوع باشد.

دغدغه کارگران، موضوعی است که در شعر امروز کمتر گفته شده است؛ وگرنه غزلی که از طرف من ارائه شد، از نظر تکنیک ویژگی خاصی نسبت به دیگر آثار نداشت. حرف صمیمانه‌ای که در شعر گفته شد، از جنس آن حرف‌هایی بود که کمتر در شعر امروز مجال بروز یافته است. شاعران جوان باید در این زمینه فعال‌تر باشند و راه‌های نرفته را بیازمایند.

درست است که مشکلات جامعه و دغدغه مرم در رسانه‌ها مطرح می‌شود، اما ما تنها نوک قله یخ را می‌بینیم. برای طرح بهتر این دغدغه‌ها، لازم است که شاعر خود تجربه و لحظات را کشف کند. در شهر پرسه بزند و با اقشار مختلف و آسیب‌پذیر جامعه زندگی کند.

با توجه به تجربه حضور در برنامه سرزمین شعر، در یک نقد منصفانه فکر می‌کنید چقدر این برنامه در ایجاد ارتباط میان مردم و شعر موفق بوده است. ما پس از برنامه مرحوم حسینی یا ساعد باقری و یا مشاعره، برنامه‌ای با محوریت شعر که بتواند در ایجاد این ارتباط موفق عمل کند، کمتر داشته‌ایم.

به نظرم این برنامه در سطح قابل قبولی موفق بوده و توانسته این ارتباط را ایجاد کند؛ چرا که این برنامه مستقیماً خود شاعر را مورد توجه قرار داده بود. برنامه مرحوم حسینی با تمرکز بر شعر کلاسیک بود، اما برنامه سرزمین شعر، شعر امروز را محور کار خود قرار داده است.

رقابت در کنار شاعران مطرح امروز، سبب شد اقبال مردم به برنامه بیشتر شود. از سوی دیگر، در این برنامه شعرهایی خوانده شد که از کیفیت بالایی برخوردار بودند. مردم نیز با شعر و جریان‌های شعر امروز بیشتر انس گرفتند و آشنا شدند. مطمئناً اگر این برنامه با جضور چهره‌های جدید ادامه پیدا کند، می‌تواند جریان‌ساز باشد.

انتهای پیام/

دیگر خبرها

  • دغدغه کارگران روی میز مسئولان
  • موج حمایتها از طرح نور | ۳۲ دستگاه متولی حجاب، از فراجا دفاع کنند
  • حجاب، مسیر مصلحت جامعه
  • کاهش نرخ بیکاری در دولت سیزدهم کاهش چشمگیر داشته است
  • پیری جمعیت نشاط اقتصادی و اجتماعی را کاهش می‌دهد
  • تکریم توانخواه حافظ قرآن در کردستان
  • ادای احترام جامعه کار و کارگری آذربایجان غربی به شهدا
  • آسیب به جوانان و جامعه با ضعف دستگاه‌های فرهنگی
  • جامعه‌شناسی محیط‌زیست
  • اجرای موسی عصمتی میلیونی شد+فیلم